حدود بیست سال پیش با چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم دستگاه اسپکتروفتومتر را در ایران بسازیم. از این دستگاه در شیمی و صنایع برای اندازه گیری غلظت محلول ها استفاده می کنند. وقتی درباره ی عملکرد این دستگاه پژوهش کردم به این نتیجه رسیدم، کسی که برای اولین بار ایده ی اختراع این دستگاه به فکرش رسیده هم دانش شیمی به ویژه شیمی رنگ را خیلی خوب آموخته بوده، هم الکترونیک را، و هم فیزیک نور و اپتیک را …. یعنی اگر همه ی این ها را خوب نیاموخته باشیم اصلآ ایده ی اختراع چنین دستگاهی به ذهن نمی رسد.
یک بار هم برای دیدن یکی از دوستان که ارشد فیزیک داشت و در دانشگاه درس می داد رفتم ایشان آن روز آزمایشگاه داشت و گفت به دانشجوها گفته ام چگالی نمک را به دست بیاورند اما حالا که فکر می کنم می بینم نمک در آب حل میشود و با آب نمیشود حجم نمک را اندازه گرفت … گفتم نمک یونی هست و از یک مایع غیر قطبی مثل کربن تترا کلرید یا نفت استفاده کنید.
یعنی گاهی برای اندازه گیری چگالی که ماهیت فیزیکی دارد باید کمی دانش شیمی داشته باشیم و ماهیت شیمیایی مواد را بشناسیم تا به مشکل نخوریم.
اما متاسفانه در دانشگاه ها دانشجو ها را تک بعدی بار می آورند کسی که شیمی می داند با فیزیک بیگانه است و کارشناس فیزیک با شیمی … و ریاضی دان با علوم دیگر…
حتی از برخی مهندسین شیمی شنیده می شود که “چون مهندس شیمی هستم شیمی نمی دانم… مهندسی شیمی با شیمی فرق دارد” و …
اخیرا به عنوان یک کارشناس شیمی ، در حال آشنایی با دانش الکترونیک هستم. جالب این که می بینم قطعات الکترونیک با استفاده از دانش شیمی ساخته شده اند. حتی در ابتدای برخی از کتب الکترونیک درباره ی شیمی و جدول تناوبی، فلزات و نافلزات و شبه فلزات و این که چگونه از این عناصر مواد رسانا، نیم رسانا(مقاومت ها) و نارسانا دیود و خازن و غیره را می سازند. یا قانون اهم که در الکترونیک کاربرد دارد در الکتروشیمی و الکترولیز هم استفاده می شود.
بنابر این می توان نتیجه گرفت که:
برای علوم مرزی نمی توان تعیین کرد
از معادله درجه اول و دوم و لگاریتم و غیره در حل مسایل شیمی کمک می گیریم و همچنین برای حل مسائل شیمی و علوم دیگر روابط ریاضی جدیدی را کشف می کنیم.
یک شیمیدان از فیزیک بی نیاز نیست،برای نمونه استفاده از چگالی در محاسبه غلظت ها و یک فیزیکدان از شیمی(برای اندازه گیری همان چگالی گاهی باید ماهیت شیمیایی مواد را بشناسیم) …
از برق برای انجام برخی از واکنش های غیر خودبه خودی کمک می گیریم(الکترولیز) و همچنین از برخی از واکنش های خودبه خودی برای تولید برق(پیل و باتری)…
با استفاده از دانش شیمی قطعات الکترونیک را می سازیم و با استفاده از قطعات الکترونیک دستگاه های اندازه گیری را برای شیمی …
زیست شناسان برای شناسایی ترکیبات زیستی از شیمی کمک می گیرند و شیمی دان ها مولکول های حیات را کپی و سنتز می کنند. حتی رشته ای به نام زیست شیمی داریم.
اختر شناسان از دانش شیمی در شناسایی عناصر اجرام سماوی کمک می گیرند و شیمی دان ها از یافته های اختر شناسی در ساخت ابزارهای شیمی ..(اسپکتروسکپی)…
همین مثال ها برای دیگر علوم نظیر رابطه ی شیمی و روانشناسی و پزشکی و غیره هم وجود دارد.
پس در این میان کسی که علوم مختلف را بیاموزد گاهی می تواند از ترکیب این علوم کارهای نو و خلاقانه انجام دهد…
شما هم در کامنت از تجربه های شخصی در رابطه با این نوشته بنویسید.